فهرست مطالب مقاله
Toggle
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکالی که امروزه آن را میشناسیم، اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در دهه ۱۸۹۰ معرفی شد. چندین پژوهشگر برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رها، ادسون گولد و جان ماگی نیز به مفاهیم نظریه داو کمک کردند و باعث شکلگیری اساس آن شدند.
امروزه تحلیل تکنیکال شامل صدها الگو و سیگنال است که از طریق سالها تحقیق توسعه پیدا کرده است. تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی یک روش بررسی بازار است که با مطالعه تغییرات قیمت و حجم معاملات، فرصتهای خوب برای خرید یا فروش سهم را شناسایی میکند.
در مقابل این روش، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که به اطلاعات مالی شرکتها نگاه میکند. در حالیکه تمرکز تحلیل تکنیکال فقط بر تغییرات قیمت و حجم بازار سهم است.
به بیانی دیگر، تحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی است که در آن برای ارزیابی سرمایهها و شناسایی فرصتهای معاملاتی از طریق الگوها و گرایشهای قیمت نمایش داده شده در نمودارها استفاده میشود.
تحلیلگران تکنیکال باور دارند که فعالیتهای معاملاتی گذشته می توانند تغییرات قیمت یک سهم در آینده را نشان دهند.
تحلیل تکنیکال را میتوان با تحلیل بنیادی یا فاندامنتال مقایسه کرد، به این صورت که تحلیل فاندامنتال برخلاف تکنیکال، بر موارد مالی یک شرکت استوار است، نه الگوهای قیمت گذشته. در بخشهای بعدی بیشتر به بررسی تفاوتهای این دو تحلیل خواهیم پرداخت. اما قبل از آن تحلیل تکنیکال را عمیقتر بازبینی میکنیم.
نحوه عملکرد تحلیل تکنیکال
ابزارهای تحلیل تکنیکال به بررسی چگونگی تأثیر عرضه و تقاضا یک سهم بر تغییرات قیمت، حجم و ولاتیلیته ضمنی آن بکار میروند. (ولاتیلیته یک شاخص مهم در سرمایهگذاری است که برای تخمین ارزش سهم مورد استفاده قرار میگیرد).
این روش با فرض اینکه فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک سهم میتوانند نشانههای مفیدی برای پیش بینی قیمت آینده آن باشند، عمل میکند. البته این فرض زمانی درست است که سهم مورد نظر با قوانین مناسب سرمایهگذاری یا معامله جفت شده باشد.
تحلیل تکنیکال از ابزارهای نموداری مختلف برای تولید سیگنالهای معاملاتی کوتاه مدت استفاده میکند، همچنین میتواند در ارزیابی قدرت یا ضعف یک سهم نسبت به بازار کلان یا یکی از بخشهای آن مفید باشد. این اطلاعات به تحلیلگران کمک میکند تا برآورد ارزش کلی خود را بهبود دهند.
روش استفاده از تحلیل تکنیکال
تحلیلگران حرفهای اغلب تحلیل تکنیکال را همراه با سایر ابزار تحقیق استفاده میکنند. معاملهگران تازه کار ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت یک سهم و آمارهای مشابه آن تصمیمات خود را بگیرند، اما تحلیلگران حرفهای بسیار به ندرت تحقیقات خود را به تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال محدود میکنند.
تحلیل تکنیکال میتواند بر هر سهمی با دادههای معاملاتی اعمال شود که شامل سهام، کالاها، داراییهای ثابت، ارزها و سایر ابزارهای قابل معامله است. با این وجود تحلیل تکنیکال در بازارهای کالا و فارکس که معاملهگران بر تغییرات قیمت کوتاه مدت تمرکز دارند، بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا تقریباً قیمت هر سهم قابل معاملهای که به طور کلی تحت تأثیر نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارد، از جمله سهام، اوراق بهادار و جفتهای ارز را پیشبینی کند.
تحلیل تکنیکال معمولاً بر تغییرات قیمت اعمال میشود، اما برخی تحلیلگران اعدادی غیر از قیمت را نیز رصد میکنند، مانند حجم معاملات یا اطلاعات موجود در بازار.
شاخصهای تحلیل تکنیکال چیست؟
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط پژوهشگران برای پشتیبانی از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه پیدا کردهاند. تحلیلگران تکنیکال نیز تعداد زیادی از سیستمهای معاملاتی را توسعه دادهاند تا با کمک آن ها حرکات قیمت را تخمین زده و معاملات خود را انجام دهند.
برخی از شاخصها از جمله مناطق پشتیبانی و مقاومت عمدتاً بر شناسایی گرایش بازار فعلی متمرکز هستند، در حالی که برخی دیگر بر تعیین قدرت یک گرایش و احتمال ادامه آن تمرکز دارند.
شاخصها و الگوهای نموداری که معمولاً در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند شامل خطوط گرایش، کانالها، میانگینهای متحرک و شاخصهای قدرت حرکتی هستند.
مطالب مرتبط: ابزارهای تحلیل تکنیکال؛ رمز موفقیت در معاملا\ت ارز دیجیتال |
به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گستردهای از شاخصها نگاه میکنند که در جدول زیر به بررسی آنها پرداختهایم:
شاخص | توضیحات |
گرایش قیمت | این شاخص به تغییرات و جهت قیمت یک سهم در طول یک دوره زمانی خاص اشاره دارد. |
الگوهای نمودار | این شاخصها به الگوهای خاصی توجه دارد که در نمودارهای قیمت تشکیل میشوند و میتوانند نشاندهنده حرکات قیمت آتی باشند. |
شاخصهای حجم و قدرت حرکتی | این شخاصها به میزان فعالیت معاملاتی و سرعت تغییرات قیمت نگاه میکنند. |
اسیلاتورها | این شاخصها نشاندهنده زیادهروی خرید یا فروش در بازار هستند و معمولاً در محدودههای خاصی نوسان میکنند. |
میانگینهای متحرک | این شاخص به میانگین قیمتها در یک دوره زمانی خاص اشاره دارد و به تحلیلگران کمک میکند تا گرایشهای قیمت را شناسایی کنند. |
سطوح پشتیبانی و مقاومت | این شاخص در خصوص قیمتهایی است که یک سهم به طور مکرر نتوانسته بیشتر یا کمتر از آن نوسان داشته باشد. |
فرضیات پایهای تحلیل تکنیکال
دو روش اصلی برای تحلیل اوراق بهادار و اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری وجود دارد: تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال.
تحلیل فاندامنتال شامل تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش واقعی کسب و کار است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض میکند که قیمت یک سهم هماکنون تمام اطلاعات عمومی موجود را نشان میدهد و به جای آن بر تحلیل آماری حرکات قیمت تمرکز دارد.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا به جای تحلیل ویژگیهای بنیادی یک سهم، به جستجوی معنای بازار پشت گرایشهای قیمت در الگوها و گرایشها بپردازد.
چارلز داو مجموعهای از مقالات را منتشر کرد که در آن به تحلیل تکنیکال پرداخت. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی بود که همچنان چارچوب معاملات تحلیل تکنیکال را شکل دادهاند:
بازارها کارآمد هستند و ارزشها نمایانگر عواملی هستند که بر قیمت یک سهم تأثیر میگذارند.
حتی حرکات قیمت بازار تصادفی نیز در الگوها و گرایشهای قابل شناسایی حرکت میکنند که معمولاً در طول زمان تکرار میشوند.
امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر نظریه داو ساخته شده است. تحلیلگران حرفهای معمولاً 3 فرض عمومی را برای این رشته قبول میکنند:
همه چیز در قیمت لحاظ شده است
تحلیلگران تکنیکال باور دارند که همه چیز، از موارد بنیادی یک شرکت تا عوامل بازار گسترده و روانشناسی بازار، هماکنون در قیمت سهم درج شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) همخوانی دارد که معتقد است قیمت ها یک نتیجه مشابه دارند.
تنها چیزی که باقی میماند تحلیل حرکات قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را وابسته به میزان عرضه و تقاضا یک سهم خاص در بازار میدانند.
حرکت قیمت در مسیرهای معینی است
تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمتها، بدون توجه به بازه زمانی مورد نظر یک مسیر مشخص را طی کنند. به عبارت دیگر، احتمال دارد قیمت یک سهم به جای حرکت بیپایه و اساس، مسیر قبلی خود را ادامه دهد. اکثر استراتژیهای معاملاتی تکنیکال بر این فرض استوار هستند.
تاریخ معمولاً تکرار میشود
تحلیلگران تکنیکال باور دارند که تاریخ تکرار می شود. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود، که معمولاً بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیشبینی است.
تحلیل تکنیکال برای درک مسیرها از الگوهای نمودار برای تحلیل این احساسات و حرکات بازار بعدی استفاده میکند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ سال استفاده شدهاند و هنوز هم باور دارند که با هم مرتبط هستند. چرا که آنها الگوهایی از حرکات قیمت را نشان میدهند که اغلب تکرار میشوند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، دو مکتب اصلی فکری در زمینه نگرش به بازارها هستند که در دو انتهای طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی گرایشهای آتی قیمتهای سهم استفاده میشوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی سهم با تلاش برای اندازهگیری ارزش واقعی آن است. تحلیلگران بنیادی یا فاندامنتال همه چیز را از اقتصاد کلان و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها همه ویژگیهای مهمی برای تحلیلگران بنیادی هستند.
اما همانطور که در توضیح تحلیل تکنیکال چیست گفتیم، این تحلیل با مدل فاندامنتال تفاوت دارد. زیرا تنها ورودیهای این تحلیل قیمت سهم و حجم آن هستند.
مطالب مرتبط: تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال چیست و چه فاکتورهایی دارد؟ |
فرض اصلی در مدل تکنیکال این است که تمام موارد بنیادی شناخته شده در قیمت در نظر گرفته شدهاند؛ بنابراین، نیازی به توجه نزدیک به آنها نیست.
خلاصه اینکه تحلیلگران تکنیکال تلاش نمیکنند تا ارزش واقعی یک سهم را اندازهگیری کنند، اما به جای آن، از نمودارهای سهم برای شناسایی الگوها و گرایشها استفاده میکنند که موقعیت سهم در آینده چه تغییری خواهد کرد.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
انتقادهای مختلفی به تحلیل تکنیکال وارد می شود از جمله اینکه فرضیه بازار کارا یکی از مبانی تحلیل تکنیکال در بورس است، ولی در عین حال ممکن است به عنوان یک محدودیت نیز شناخته شود.
این فرضیه معتقد است که قیمتهای بازار تمامی اطلاعات گذشته و حاضر را نشان میدهند. پس، فرصتی برای بهرهبرداری از جریانات بازار وجود ندارد مگر اینکه بازار به طور کامل کارا نباشد.
تحلیلگران بنیادی باور دارند که بازار ممکن است کارا باشد، اما تمامی اطلاعات در قیمتهای گذشته و حاضر قابل مشاهده نیست و قیمتها به صورت تصادفی تغییر میکنند. یکی دیگر از انتقادات به تحلیل تکنیکال این است که این متد فقط در برخی موارد موثر است.
به عنوان مثال، اگر تعداد زیادی از معاملهگران حد ضرر مشابهی را برای یک سهم معین تعیین کنند، با نزدیک شدن به آن حد، بسیاری از سهامداران ممکن است به فروش سهم بپردازند، که این امر باعث کاهش قیمت سهم و تایید پیشبینیها میشود و در نهایت اینطور نتیجهگیری میشود که تحلیل تکنیکال موفق بوده است.
جمع بندی تحلیل تکنیکال
همانطور که در طول این مطلب گفتیم، تحلیل تکنیکال یکی از موثرترین روشها برای بررسی وضعیت بازار و تعیین قیمت سهام است.
این روش با داشتن ابزارها و فنون متنوع، به تمامی سرمایهگذاران امکان میدهد تا برای تصمیمگیری در زمینه سرمایهگذاریهای خود به بهترین شکل از آن بهرهبرداری کنند و روند قیمتها را پیشبینی کنند. این تحلیل در تمام بازارها، از جمله بازارهای بورس، طلا و سکه قابل استفاده است.
چگونه میتوانم تحلیل تکنیکال را یاد بگیرم؟
برای مسلط شدن به تحلیل تکنیکال در بورس، توصیه میشود که از منابع آموزشی معتبر و کلاسهای تخصصی بهرهبرداری کنید.
راههای متنوعی برای یادگیری تحلیل تکنیکال وجود دارد. اولین گام یادگیری مبانی سرمایهگذاری، سهام و بازارهای مالی است که همه این آموزش ها را میتوانید از طریق کتابها، دورههای آنلاین و کلاسهای حضوری یاد بگیرید.
اما پیشنهاد بهتر ما به شما شرکت در دوره های آموزشی آکادمی مالی رفیعی است که به طور خاص بر تحلیل تکنیکال تمرکز دارد. در این دوره ها شما با روش های سرمایه گذاری در بورس و از جمله تحلیل تکنیکال آشنا می شوید و ضمن آن می توانید از پشتیبانی 24 ساعته و مشورت با تیم حرفه ای رفیعی بهره مند شوید.
برای اطلاع از شرایط شرکت در دوره جامع آموزش بازارهای مالی آکادمی مالی رفیعی همین الان از طریق سایت اقدام کنید یا از کارشناسان ما مشورت بگیرید.
پرسش و پاسخ های متداول
- فرضیات موجود در تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیلگران تکنیکال حرفهای معمولاً سه فرض کلی را برای این تحلیل میپذیرند. اولین فرض این است که، مشابه با فرضیه بازارهای کارآمد، بازار همه چیز را تخفیف میزند.
دوم، آنها انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات بازار تصادفی، گرایشهایی را بدون توجه به بازه زمانی که مورد نظر قرار گرفته نمایش دهند.
در نهایت، آنها باور دارند که تاریخ معمولاً تکرار میشود. طبیعت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود، که بر اساس احساسات مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیشبینی است.
- تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل فنی چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی سهم با تلاش برای اندازهگیری ارزش واقعی آن است. از سوی دیگر، فرض اصلی تحلیل فنی این است که تمام موارد بنیادی شناخته شده در قیمت در نظر گرفته شدهاند؛ بنابراین، نیازی به توجه نزدیک به آنها نیست.
در حالیکه تحلیلگران تکنیکال به دنبال اندازه گیری ارزش واقعی یک سهم نیستند، اما به جای آن، از نمودارهای سهم برای شناسایی الگوها و گرایشها استفاده میکنند که ممکن است نشاندهنده وضعیت سهم در آینده باشد.