فهرست مطالب مقاله
Toggle
معرفی مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال
ابزارهای تحلیل تکنیکال به معاملهگران کمک میکند تا روند بازار را بهتر درک کنند و تصمیمگیریهای بهتری داشته باشند. در این بخش پنج ابزار کلیدی تحلیل تکنیکال را معرفی میکنیم که عبارتاند از: خطوط روند و حمایت و مقاومت، الگوهای شمعی و شکافت، میانگینهای متحرک، نسبتهای فیبوناچی و اندیکاتورهای تنوع و تغییرات قیمت. توضیحات تکمیلی درباره هر یک از این ابزارهای مهم در ادامه آمده است.
خطوط روند و حمایت و مقاومت
خطوط روند ابزاری قدرتمند در تحلیل تکنیکال هستند که به ما کمک میکنند جهت و شدت حرکت قیمت را تشخیص دهیم. خط روند صعودی نشاندهنده افزایش مداوم قیمت در طول زمان است، در حالی که خط روند نزولی بیانگر کاهش مداوم قیمت هست.
خطوط حمایت و مقاومت نیز سطوح قیمتی مهمی هستند که میتوانند به عنوان نقاط ورود یا خروج از معامله مورد استفاده قرار گیرند. خط حمایت نشاندهنده سطح قیمتی است که تقاضا برای خرید در آن افزایش مییابد و باعث متوقف شدن کاهش قیمت میشود. خط مقاومت نیز بیانگر سطحی است که عرضه در آنجا افزایش یافته و مانع از ادامه صعود قیمت میشود.
الگوهای شمعی
الگوهای شمعی از جمله مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار میروند. شمع یک الگوی گرافیکی است که حداقل و حداکثر قیمت، قیمت بازگشایی و بسته شدن را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهد.
الگوهای مختلف شمعی مانند شمع چکشی، ستارهای، صلیبی و غیره میتوانند نشاندهنده تغییر در روند بازار باشند. به عنوان مثال، شمع چکشی نشاندهنده برتری خریداران و صعود قیمت است. الگوهای شمعی نیز نشان میدهند که قیمت از یک سطح حمایت یا مقاومت عبور کرده است.
مطالب مرتبط: تحلیل تکنیکال چیست و چه شاخصهایی دارد؟ |
از مزایای الگوهای شمعی میتوان به سادگی استفاده و تفسیر آسان آنها اشاره کرد. از طرفی، گاهی اوقات سیگنالهای اشتباه میدهند و باید با ابزارهای دیگری تائید شوند. در مجموع، الگوهای شمعی ابزار مفیدی برای کمک به تصمیمگیری معاملاتی هستند.
میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک یکی دیگر از ابزارهای محبوب و کاربردی در تحلیل تکنیکال هستند. میانگین متحرک، میانگین قیمت بسته شدن در یک دوره زمانی مشخص است.
میانگینهای متحرک به عنوان خطوط روند عمل میکنند و میتوانند به عنوان حمایت یا مقاومت برای ورود و خروج از معامله مورد استفاده قرار بگیرند. همچنین، تقاطع میانگینهای متحرک میتواند به عنوان سیگنال خرید و فروش تلقی شود.
از معایب میانگینهای متحرک میتوان به تأخیر زمانی در نشان دادن تغییر روند اشاره نمود. با این حال، میانگینهای متحرک همچنان ابزاری بسیار مفید برای تحلیل بازار به شمار میروند.
نسبتهای فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی ابزار تحلیل تکنیکال هستند که بر اساس ردیف اعداد فیبوناچی محاسبه میشوند. این نسبتها به تجزیه و تحلیل کنندگان بازار کمک میکند تا سطوح حمایت و مقاومت بالقوه را شناسایی کنند.
نسبتهای فیبوناچی کاربردهای مختلفی دارند. آنها میتوانند برای پیشبینی اهداف قیمت، تعیین سطوح ورود و خروج از معامله و مدیریت ریسک مورد استفاده قرار گیرند. بسیاری از تجزیه و تحلیل گران بازار از نسبتهای 38.2٪ و 61.8٪ فیبوناچی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکنند.
از مزایای استفاده از نسبتهای فیبوناچی میتوان به سادگی محاسبه آنها و توانایی آنها در پیشبینی حرکتهای قیمتی اشاره کرد. از جمله معایب آن میتوان به اتکای صرف به این نسبتها بدون در نظر گرفتن سایر عوامل بازار اشاره کرد که میتواند منجر به تصمیمگیریهای اشتباه سرمایهگذاری شود. به طور کلی، نسبتهای فیبوناچی به عنوان بخشی از یک رویکرد جامع تحلیل تکنیکی مفید هستند.
اندیکاتور تغییرات قیمت (ROC)
اندیکاتور تغییرات قیمت (ROC) درصد تغییرات قیمت بین قیمت فعلی و قیمت چند دوره قبل را اندازه میگیرد. این اندیکاتور در برابر خط صفر رسم میشود و اگر تغییرات قیمت مثبت باشد به سمت بالا و اگر منفی باشد به سمت پایین حرکت میکند.
اندیکاتور ROC برای شناسایی وضعیت اشباع خرید و فروش، علامت دادن تغییر روند و شناسایی واگرایی قیمت و اندیکاتور بکار میرود. این اندیکاتور معمولاً توسط تریدرهای کوتاه مدت و سرمایهگذاران بلند مدت استفاده میشود. از مزایای آن میتوان به سادگی محاسبه و تفسیر آن اشاره کرد. از معایب آن هم میتوان به ایجاد سیگنالهای کاذب در نزدیکی خط صفر و همچنین زودهنگام بودن سیگنالهای واگرایی اشاره کرد.
ابزارهای تکمیلی تحلیل تکنیکال
در قسمت قبل با مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال آشنا شدید. در این بخش قصد داریم تا اندیکاتورهای دیگری را به شما معرفی کنیم که تکمیلکننده ابزارهای قبلی هستند. اندیکاتورهای حجم در تعادل، میانگین متحرک همگرایی-واگرایی (MACD)، شاخص قدرت نسبی و استوکاستیک از جمله این ابزارها هستند. در ادامه هر یک از این اندیکاتورها را به صورت جداگانه برای شما معرفی میکنیم.
اندیکاتور حجم در تعادل (OBV)
اندیکاتور حجم در تعادل (OBV) یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل رفتار حجم معاملات یک دارایی مالی مورد استفاده قرار میگیرد. این اندیکاتور با توجه به حجم معاملات و جهت حرکت قیمت (صعود یا نزول)، فشار خریداران و فروشندگان را اندازهگیری میکند.
اندیکاتور OBV میتواند به شناسایی نقاط برگشت و تغییر روند در بازار کمک کند. همچنین برای تائید قدرت یکروند صعودی یا نزولی به کار میرود. از مزایای OBV میتوان به سادگی محاسبه و عدم وابستگی به بازهی زمانی اشاره کرد؛ اما از آنجا که تنها بر اساس حجم عمل میکند، نمیتواند شدت حرکت قیمت را منعکس کند که یکی از محدودیتهای آن محسوب میشود.
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی-واگرایی (MACD)
اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی-واگرایی یا MACD یک اندیکاتور محبوب در تحلیل تکنیکال است که به معاملهگران کمک میکند تا تغییرات در قدرت، جهت و مومنتوم قیمت را شناسایی کنند. این اندیکاتور با محاسبه تفاضل میان دو میانگین متحرک نمایی با دورههای زمانی کوتاه و بلند محاسبه میشود.
MACD میتواند نقاط برگشت و تقاطعهای قیمت را مشخص کند و به معاملهگران کمک کند تا زمان مناسب برای ورود و خروج از معاملات را تشخیص دهند. همچنین با نشان دادن واگرایی و همگرایی، نشانههای مهمی از تغییر روند احتمالی به معاملهگران میدهد.
انعطافپذیری MACD در تنظیمات و کاربرد آن در چارچوبهای زمانی مختلف از مزایای آن بهشمار میرود؛ اما گاهی ممکن است سیگنالهای اشتباه نیز بدهد که نیاز به تائید بیشتر دارند. به طور کلی MACD ابزار مفیدی برای کمک به تحلیل فنی و تصمیمگیری در معاملات است.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اندیکاتور مومنتوم است که سرعت و مقدار تغییرات قیمت یک دارایی مالی را اندازه گیری میکند. این اندیکاتور برای تشخیص زمانهایی که یک دارایی در معرض اصلاح قیمت قرار دارد، مفید است.
RSI در محدوده 0 تا 100 نمایش داده میشود. مقادیر بالای 70 نشان دهنده وضعیت اشباع خرید و مقادیر پایین 30 نشان دهنده وضعیت اشباع فروش است. وقتی RSI از سطح 70 بالاتر میرود، سیگنال فروش داده میشود. سیگنال خرید نیز زمانی داده میشود که RSI از ۳۰ پایینتر بیاید.
اندیکاتور استوکاستیک
اندیکاتور استوکاستیک یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال است که توسط جرج لین در اواخر دهه 1950 میلادی ابداع شد.
این اندیکاتور با سنجش ارتباط بین قیمت بسته شدن یک سهم و بازه قیمتی آن در یک بازه زمانی مشخص، شتاب یا مومنتوم روند قیمت را اندازهگیری میکند. اندیکاتور استوکاستیک دو خط دارد: خط K که سریعتر حرکت میکند و خط D که کندتر است. خط K نشاندهنده قیمت فعلی در رابطه با محدوده قیمتی اخیر و خط D نشاندهنده روند بلندمدتتر قیمت است.
سیگنالهای خرید و فروش هنگامی ایجاد میشوند که خط K از خط D عبور کند. همچنین اندیکاتور استوکاستیک برای شناسایی نقاط پیشفروش و پیشخرید نیز به کار میرود؛ به طوری که مقادیر بالاتر از 80 نشاندهنده پیشخرید و مقادیر پایینتر از 20 نشاندهنده پیشفروش هستند.
اندیکاتور استوکاستیک یک اندیکاتور مومنتوم است و شتاب حرکت قیمت را نشان میدهد. با مقایسه قیمت بسته شدن و محدوده قیمتی اخیر، میتواند موقعیت قیمت فعلی در روند کلی را مشخص کند. از این اندیکاتور میتوان برای تشخیص سیگنالهای خرید و فروش، شناسایی نقاط پیشخرید و پیشفروش، تائید روند و شناسایی نقاط برگشت احتمالی با کمک واگرایی استفاده کرد. اندیکاتور استوکاستیک یکی از متداولترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال است و به خوبی میتواند به تحلیلگران در تصمیمگیریهای معاملاتی کمک کند.
مزایا و معایب ابزارهای تحلیل تکنیکال
مزایا و معایب ابزارهای تحلیل تکنیکال بسیار گسترده هستند. ابزارهای تحلیل تکنیکال به شناسایی روندها در بازار کمک بسیاری میکنند، خطاهای هیجانی معاملهگران را کاهش میدهند و برای تصمیمگیری نهایی در معاملات ابزاری مفید هستند.
گاهی معاملهگران بیش از اندازه به این ابزارها اعتماد میکنند و شرایط واقعی و بیرونی بازار را در نظر نمیگیرند که موجب ضررهای فراوانی میشود. هر ابزار تحلیل تکنیکال به تنهایی شاخص خاصی را اندازه گیری میکند که معاملهگران برای تصمیمگیری باید تأییدیه نهایی را از چندین اندیکاتور در کنار یکدیگر بگیرند.
کمک به شناسایی روند بازار
اندیکاتورهای معرفی شده در قسمتهای قبل به شناسایی روند بازار کمک میکنند. معمولاً بازارهای مالی بر اساس الگوهای خاصی پیش میروند که اندیکاتورها این الگوها را به آسانی تشخیص میدهند. برای مثال اندیکاتور RSI با حرکت از ۳۰ به سمت ۷۰ به معاملهگران این سیگنال را میدهد که در بازار قدرت خریداران در حال افزایش است.
در چنین شرایطی، حرکت روند بازار به سمت رشد قیمتی است. معمولاً عدد اندیکاتور RSI هر چه قدر سریعتر به سمت ۷۰ نزدیک شود، به این معنا است که قیمت با سرعت بالاتری رشد پیدا میکند. بازارها در این مواقع سبز پوش میشوند و سود خوبی را به معاملهگران باهوش میدهند.
کاهش خطاهای هیجانی معاملهگران
ابزارهای تحلیل تکنیکال معاملهگران را از خطاهای هیجانی دور نگه میدارد. روانشناسی بازارهای مالی این خطاهای هیجانی را بررسی میکند تا راهی برای از بین بردن آنها پیدا کند. اکثر این خطاها به علت عدم آگاهی معاملهگران از شرایط واقعی بازار پدید میآیند. اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نشان دادن شرایط واقعی بازار نقش بسیار مهمی دارند.
برای مثال، یکی از مهمترین خطاهای هیجانی ترس از دست دادن (FOMO) است که بسیاری از معاملهگران دچار میشوند. این حالت هنگامی پدید میآید که بازار ریزش یا جهشی غیرمنطقی را تجربه میکند و معاملهگران برای جلوگیری از ضرر بیشتر یا از دست ندادن سود شگفت انگیزی که در جریان است، داراییهای خود را میفروشند یا وارد معامله میشوند. اندیکاتورها در این زمان نقاط ورود و خروج دقیق معاملات را به معاملهگران نشان میدهند.
آیا میدانید که بیش از 70 درصد تریدرها در بازار ارزهای دیجیتال شکست میخورند؟ آیا میدانید که یکی از دلایل اصلی این شکستها، اشتباهات رایج تریدرها است؟ اگر میخواهید در بازار ارزهای دیجیتال موفق شوید، باید از این اشتباهات آگاه باشید و از آنها اجتناب کنید. برای آگاهی از این اشتباهات توصیه میکنیم مقاله اشتباهات رایج تریدرها: راهنمای جلوگیری از خطاهای پرتکرار را مطالعه کنید |
اتکای بیش از حد به ابزارها
بسیاری از معاملهگران تنها به ابزارهای تحلیل تکنیکال اتکا میکنند و باقی عوامل تأثیرگذار بر بازار را در نظر نمیگیرند. برای مثال، بازار ارز دیجیتال بسیار تحت تأثیر اخبار مختلف از سمت شخصیتهای معروف یا بانکهای بینالمللی است. اخبار مختلف در سالهای اخیر مانند افزایش بهره بانکهای آمریکا، نرخ بیکاری در آمریکا، ممنوعیت فعالیت ماینرها در چین، جنگ میان روسیه و اوکراین و… تأثیرات عمیقی را بر نوسانات بازارهای ارز دیجیتال گذاشته است.
در سوی دیگر، تحلیل فاندمنتال در سرمایهگذاریهای بلندمدت تأثیر بیشتری نسبت به تحلیل تکنیکال دارد. سهام بازار فارکس یا ارزهای دیجیتال با پایه قویتر برای سرمایهگذاری مناسبتر هستند. این سهام به سادگی نوسان نمیکنند و امکان ضرر را در بلند مدت کاهش میدهند. البته بیت کوین و اتریوم، بزرگترین پروژههای بازار ارز دیجیتال، سالهای اخیر را با نوسانات زیادی گذراندهاند تا سرمایهگذاران بلند مدت نسبت به این داراییها بدبین شوند.
استفاده تکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال
در بازارهای مالی باید جنبههای مختلفی سنجیده شود تا معاملهگران حرفهای خرید و فروش را آغاز کنند. هر ابزار تحلیل تکنیکال تنها یکی از جنبههای بازار را به معاملهگر نشان میدهد. برای مثال، اندیکاتور ROC تنها درصد تغییرات قیمت بین قیمت فعلی و چند دوره قبل را نشان میدهد. این دادهها به تنهایی نمیتوانند سیگنال مطمئنی برای ورود یا خروج از معامله باشند. در این شرایط باید اندیکاتورهای دیگر مانند میانگین حجم و RSI را به کار برد تا تصمیمگیری نهایی به آسانی انجام شود.
سخن پایانی
ابزارهای تحلیل تکنیکال برای موفقیت در معاملات ارز دیجیتال بسیار مهم هستند. انواع اندیکاتورها به شناسایی روند، الگوها و سیگنالهای خرید و فروش کمک میکنند؛ اما اتکای بیش از حد به آنها میتواند خطرساز باشد. برای موفقیت بلندمدت در معامله، علاوه بر تسلط بر ابزارهای تکنیکی، تحلیل بنیادی از پروژهها و در نظر گرفتن شرایط کلان اقتصادی و سیاسی ضروری است. هوشیاری و انعطافپذیری کلید موفقیت در این حوزه پر ریسک اما پر بازده است.